من یه مدتی بود به خاطربیماری که گرفته بودم وکسی بهم نمیگفت که چیه همه ناراحت بودم خیلی ازلحاظ روحی بهم ریخته شده بودم وافسردگی شدید گرفتم وهمش تو تاریکی وتنهایی نشسته بودم وهمش خوراکم گریه بود مادرم که دید دارم ازبین میرم ازشمانوبت مشاوره گرفت خیلی بهم کردید وخدایی خیله حیطه وتخصصتون تواین زمینه بالابودکه مشکل من روتوچند جلسه حل کردیدوالانرخداروشکر باصحبت های شما خیلی اروم شدم وبهترشدم یه دنیاممنونم ازتون.
همسر من اعتیاد داشت و به هر دری زدم که ترک کنه اما بی فایده بود تصمیم گرفتم با خانمعبدی مشورت کنم و چند جلسه ایی پیششون نوبت مشاوره گرفتم نمیدونم چه حرفایی به همسرم گفتن که از این رو به اون رو شدن بدون کمپ فقط یک ماه تو خونه موندن و اعتیاد و گذاشت کنار
مشاورشونتو زندگی من معجزه کرد